امیدی تازه برای درمان بیماری پارکینسون؛ کشفی نوین که جلوی مرگ سلول های عصبی را می گیرد
بیماری پارکینسون یکی از شایعترین اختلالات تخریبکنندهی سلولهای عصبی (نورودژنراتیو) است که سالانه میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار میدهد. این بیماری با علائمی همچون لرزش، سفتی عضلات،...
بیماری پارکینسون یکی از شایعترین اختلالات تخریبکنندهی سلولهای عصبی (نورودژنراتیو) است که سالانه میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار میدهد. این بیماری با علائمی همچون لرزش، سفتی عضلات، کندی حرکات و اختلال در تعادل شناخته میشود. تا امروز بیشتر درمانها تنها روی کنترل علائم تمرکز داشتهاند، اما پژوهشگران دانشگاه استنفورد با کشفی جدید، راهی نو برای جلوگیری از مرگ سلولهای عصبی در پارکینسون با منشأ ژنتیکی یافتهاند. این دستاورد، افق تازهای برای درمانهای ریشهای این بیماری گشوده است.
تمرکز پژوهش ها روی ژن LRRK2 و نقش آن در پارکینسون
یکی از عوامل ژنتیکی مهم در بروز بیماری پارکینسون، جهش در ژن LRRK2 است. این جهشها موجب افزایش بیش از حد فعالیت آنزیمی خاص در سلولهای عصبی میشوند که پیامدهای مخربی بر عملکرد مغز دارند.
به طور دقیقتر:
- جهش در ژن LRRK2 منجر به فعالیت بیش از حد یک آنزیم میشود که ساختار سلولهای عصبی را مختل میکند.
- این فعالیت بالا باعث از بین رفتن مژکهای اولیه در نورونها میشود.
- مژکهای اولیه، ساختارهای ظریف و حساس سلولی هستند که همچون آنتن عمل کرده و پیامهای حیاتی بیرونی را به داخل سلول منتقل میکنند.
- حذف این مژکها، دریافت سیگنالهای حفاظتی را مختل میسازد و زمینه را برای مرگ سلولهای عصبی فراهم میکند.
چرا از بین رفتن مژک های اولیه اهمیت دارد؟
نقش مژکهای اولیه در سلامت نورونها بسیار حیاتی است. آنها در واقع حسگرهای سلول هستند و حذف آنها مساوی با ناتوانی سلول در دریافت عوامل زندهمان و محافظتی است.
پس از حذف مژکها:
- سلولها نمیتوانند عوامل محافظ عصبی مانند GDNF را دریافت کنند.
- این موضوع نورونهای دوپامینی را، که نقش کلیدی در کنترل حرکات دارند، در معرض مرگ تدریجی قرار میدهد.
- به مرور ارتباط میان نورونهای دوپامینی و نواحی مهم مغز همچون «جسم مخطط» از بین میرود.
رویکرد درمانی جدید؛ مهار آنزیم مخرب با افزایش زمان درمان
پژوهشگران دانشگاه استنفورد برای مهار فعالیت غیر طبیعی آنزیم LRRK2 از دارویی استفاده کردند که بهعنوان مهارکننده آنزیمی شناخته میشود. این رویکرد بر پایه مهار منشأ ژنتیکی بیماری است و بهجای کنترل علائم، به درمان علت اصلی میپردازد.
مراحل اصلی این رویکرد شامل موارد زیر بود:
- در ابتدا، درمانی دو هفتهای با استفاده از مهارکننده LRRK2 اجرا شد که نتیجهای در پی نداشت.
- سپس با الهام از مطالعات خواب و ریتم شبانهروزی، زمان درمان به سه ماه افزایش یافت.
- پس از این دوره، نورونها توانستند مژکهای اولیه را بازسازی کرده و عملکرد طبیعی خود را تا حدی بازیابی کنند.
نتایج مهم این تحقیق چه بودند؟
دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که با درمان طولانیمدت و هدفمند، امکان توقف روند تخریب عصبی و حتی بازسازی برخی از اجزای سلولی وجود دارد.
نتایج کلیدی عبارتاند از:
- بازسازی مژکهای اولیه توسط نورونها و سلولهای پشتیبان (گلیال).
- بازیابی ارتباط بین نورونهای دوپامینی و ناحیهی «جسم مخطط» در مغز.
- افزایش سطح ترشح عوامل محافظ عصبی که مانع از مرگ نورونی میشوند.
- کاهش استرس اکسیداتیو و التهاب در سلولها.
- افزایش تعداد و تراکم پایانههای عصبی، نشانهای از بازسازی شبکهی عصبی.
سخن پژوهشگران درباره آینده درمان پارکینسون
دکتر سوزان فیفر، سرپرست این تیم تحقیقاتی، بیان کرده است:
«این یافتهها نه تنها نشان میدهند که میتوان روند پیشرفت پارکینسون را کند یا متوقف کرد، بلکه امید به بازسازی عملکرد مغزی نیز فراهم شده است. ما به نقطهای رسیدهایم که شاید بتوانیم مغز را وادار به ترمیم خود کنیم.»
درک بهتر پارکینسون و نقش جهش ژنتیکی
بیماری پارکینسون یک بیماری پیشرونده است که معمولاً تا زمان بروز علائم حرکتی تشخیص داده نمیشود. اما علائم اولیه میتوانند سالها قبل از تشخیص ظاهر شوند.
علائم اولیه شامل موارد زیر هستند:
- کاهش یا از دست دادن حس بویایی.
- یبوست مزمن بدون دلیل مشخص.
- اختلالات خواب، از جمله حرکت غیر طبیعی در خواب.
حدود ۲۵ درصد بیماران مبتلا به پارکینسون دارای جهشهایی در ژن LRRK2 هستند که شایعترین آنها باعث افزایش بیش از حد فعالیت آنزیمی میشود.
آینده درمان با داروهای هدفمند و شخصی سازی شده
کشف جدید دانشگاه استنفورد میتواند زمینهساز توسعه داروهایی باشد که مستقیماً آنزیم LRRK2 را هدف قرار میدهند. این داروها میتوانند نه تنها در درمان نوع ژنتیکی پارکینسون موثر باشند، بلکه به مرور برای انواع غیر ژنتیکی نیز قابل تطبیق خواهند بود.
نتیجه گیری
با توجه به پیشرفتهای اخیر در حوزهی عصبشناسی و ژنتیک، چشمانداز درمان بیماری پارکینسون از مدیریت علائم فراتر رفته و وارد فاز جدیدی از درمانهای بازسازیکننده و هدفمند شده است. کشف نقش مژکهای سلولی و امکان احیای آنها با درمان طولانیمدت، امید تازهای برای میلیونها فرد مبتلا به این بیماری بهوجود آورده است. با ادامه تحقیقات، شاید روزی بتوان از مرگ سلولهای عصبی جلوگیری کرده و عملکرد مغز را به شکلی پایدار بهبود بخشید.