از زمستان تا تابستان: چگونگی تأثیر نور و تاریکی فصول بر احساسات، تمرکز و سلامت روان
فصول سال تنها تغییر دما و ساعت روز نیستند؛ آنها ریتم زندگی ما را در سطح سلولی و عصبی تنظیم میکنند. مغز انسان از دوران تکامل خود با چرخههای نور و تاریکی هماهنگ شده و تغییر طول روز، فعالیت...
فصول سال تنها تغییر دما و ساعت روز نیستند؛ آنها ریتم زندگی ما را در سطح سلولی و عصبی تنظیم میکنند. مغز انسان از دوران تکامل خود با چرخههای نور و تاریکی هماهنگ شده و تغییر طول روز، فعالیت هورمونها، عملکرد مغز و حتی خلقوخو و میل زیستی را تحت تأثیر قرار میدهد. درک این ارتباط به ما کمک میکند تا با مدیریت نور و فعالیتهای فصلی، سلامت روان و جسم خود را بهبود بخشیم.
ریتم زیستی و تبدیل نور به احساس
در عمق مغز، ساختاری به نام هستهٔ سوپراکیاسماتیک (Suprachiasmatic Nucleus) وجود دارد که ساعت مرکزی بدن را مدیریت میکند. این هسته پیامهای نوری شبکیه را پردازش کرده و چرخه خواب، دمای بدن، اشتها و هورمونها را تنظیم میکند.
با کاهش طول روز در زمستان، فعالیت این هسته کاهش یافته و ترشح ملاتونین افزایش مییابد؛ هورمونی که سیگنال استراحت به بدن میدهد. در مقابل، افزایش نور روز در تابستان، ترشح ملاتونین را کاهش و کورتیزول را افزایش میدهد و حس بیداری و انرژی را تقویت میکند. این چرخه میلیونها سال پیش برای بقا شکل گرفته و در دنیای مدرن با نور مصنوعی و استفاده طولانی از صفحهنمایشها، ممکن است دچار اختلال شود.
افسردگی زمستانی؛ پاسخ مغز به تاریکی ممتد
اختلال عاطفی فصلی (Seasonal Affective Disorder) نمونهای شناختهشده از اثر نور کم بر خلقوخو است. این اختلال بیشتر در عرضهای جغرافیایی بالا رخ میدهد و با غم مداوم، خواب زیاد و کاهش علاقه به فعالیت همراه است.
کاهش نور باعث کاهش فعالیت آنزیم تریپتوفان هیدروکسیلاز میشود که برای ساخت سروتونین حیاتی است. کاهش سروتونین باعث افت شادی و ثبات عاطفی میشود، در حالی که افزایش ملاتونین بدن را به سکون و خستگی سوق میدهد. درمانهایی مانند نوردرمانی با شبیهسازی روشنایی روز، ترشح هورمونها را تعدیل میکنند و بازتنظیم ساعت زیستی را ممکن میسازند.
ذهنیت و بازسازی شناختی در برابر تاریکی
واکنش افراد به زمستان متفاوت است و ذهنیت میتواند شدت اثر روانی فصول را تغییر دهد. کسانی که زمستان را فرصتی برای آرامش، مطالعه یا صمیمیت خانوادگی میدانند، مقاومت روانی بالاتری دارند.
بازسازی شناختی (Cognitive Reframing) نشان میدهد که تغییر زاویه نگاه به یک محرک، مسیرهای عصبی متفاوتی را فعال میکند. تفسیر مثبت از تاریکی موجب افزایش دوپامین و کاهش پاسخهای استرسی میشود و بدن میتواند سیگنالهای زیستی را بازتفسیر نماید.
نور فصلی، حافظه و عملکرد شناختی

کاهش نور روز در زمستان جریان خون در لوب پیشپیشانی و فعالیت هیپوکامپ را کاهش میدهد؛ مناطقی که مسئول تمرکز، حافظه و تصمیمگیری هستند. همچنین سطح ویتامین D در بدن کاهش مییابد؛ ویتامینی که به عنوان نوروستروئید عمل میکند و برای عملکرد سیناپسها ضروری است.
افزایش نور در بهار و تابستان موجب فعال شدن مغز و افزایش ترشح دوپامین و نورآدرنالین میشود که تمرکز و حافظه را بهبود میبخشد. این تغییرات نشان میدهند نور نهفقط عامل دیدن بلکه یکی از مهمترین تنظیمکنندههای کارکرد مغز است.
ریتم فصلی هورمون ها و میل جنسی
سیستم درونریز بدن نیز با فصول هماهنگ میشود. در زمستان، سطح تستوسترون در مردان کمی افزایش مییابد و در زنان، نوسان استروژن و اکسیتوسین با کاهش دما همزمان میشود. این تغییرات ریشه در نیاز تکاملی انسان به نزدیکی و حمایت متقابل دارد.
فعالیت بیشتر سیستم لیمبیک و کاهش مهار قشر جلویی مغز در زمستان، تمایل به صمیمیت و روابط نزدیک را افزایش میدهد. مغز سرما را نشانهای از خطر تلقی کرده و از طریق هورمونهای پیوند عاطفی، احساس نزدیکی را تقویت میکند.
خواب فصلی و نقش کورتیزول
در زمستان، طول شب افزایش یافته و ریتم ترشح کورتیزول که هورمون بیداری است، تغییر میکند. افزایش ملاتونین شبانه همراه با کاهش کورتیزول باعث طولانیتر شدن چرخه خواب و دشواری بیداری روزانه میشود.
کورتیزول صبحگاهی در تمرکز و تصمیمگیری سریع مؤثر است و تأخیر در ترشح آن میتواند عملکرد کاری و تحصیلی را کاهش دهد. تنظیم خواب، نور مناسب صبحگاهی و اجتناب از نور آبی شبانه به هماهنگی ساعت زیستی و بازده ذهنی کمک میکند.
نور، سیستم ایمنی و خلق
نور خورشید باعث آزاد شدن نیتریک اکسید میشود که جریان خون مغزی را افزایش داده و احساس آرامش و سرخوشی ایجاد میکند. همچنین فعالیت سلولهای T و التهاب سیستمیک را تنظیم میکند، زیرا التهاب مزمن یکی از عوامل زمینهساز افسردگی است.
نور کافی میتواند نقش داروی طبیعی داشته باشد؛ ذهن را بیدار نگه میدارد و ایمنی بدن را تقویت میکند، در حالی که کمبود آن آسیبپذیری روانی و جسمی را افزایش میدهد.
اثرات فرهنگی و اجتماعی نور و سرما
فرهنگها روشهای متفاوتی برای مقابله با تاریکی زمستان یافتهاند. در اسکاندیناوی مفهوم هوگه (Hygge) با صمیمیت خانگی، روشن کردن شمع و جمعهای خانوادگی، افسردگی فصلی را کاهش میدهد.
در جوامع شرقی نیز آیینها و جشنهای زمستانی مشابه نقش روانی دارند. این رفتارها سطح اکسیتوسین را افزایش داده و اثرات منفی انزوا را خنثی میکنند. تعامل اجتماعی در فصل تاریک، یکی از مکانیسمهای طبیعی حفظ تعادل روان است.
تطبیق تکاملی انسان با چرخه های فصلی
انسانها مانند سایر پستانداران دارای ریتمهای فصلی ژنتیکی هستند. ژنهایی که با طول روز تغییر میکنند، تولید هورمونها و عملکرد متابولیک را تنظیم میکنند.
در دوران پیشاتمدن، زمستان زمان صرفهجویی انرژی و کاهش فعالیت بدنی بود و تابستان دورهٔ شکار و تولیدمثل. امروز با نور مصنوعی، این ریتمها کمرنگتر شدهاند، اما هنوز در عمق بدن فعالاند و واکنش مغز به فصول را توجیه میکنند.
استفاده بهینه از چرخه های فصلی برای عملکرد بهتر
در زمستان، بهتر است زمان بیشتری به خواب، تفکر درونی و روابط انسانی اختصاص داد و فعالیتهای فکری سنگین را در ساعات روشنایی طبیعی انجام داد. در تابستان، با انرژی و نور بیشتر، پروژههای خلاقانه و تعامل اجتماعی را افزایش داد.
قرار گرفتن منظم در معرض نور طبیعی در تمام طول سال، ساعت زیستی را تقویت کرده و سلامت روان و جسم را بهبود میبخشد. هماهنگی با ریتم فصول، راهی مؤثر برای پیشگیری از افسردگی و فرسودگی ذهنی و تقویت رضایت و عملکرد مغز است.
جمع بندی
فصول با تغییر طول روز، نور و دما، مغز و روان انسان را بازتنظیم میکنند. کاهش نور زمستانی باعث افزایش ملاتونین، کاهش سروتونین و افت انرژی میشود، در حالی که تابستان با نور بیشتر، تمرکز و خلق مثبت را ارتقا میدهد. ذهنیت فردی، فعالیت اجتماعی و فرهنگی، نور طبیعی و تغذیه صحیح میتوانند شدت این تغییرات را تعدیل کنند. درک علمی چرخههای فصلی به ما امکان میدهد از آنها برای بهبود حافظه، خلقوخو و کارکرد ذهنی بهره ببریم و با هماهنگی با طبیعت، سلامت روان و جسم خود را پایدار کنیم.